پیج تاریخی
یک سال پیش / خواندن دقیقه

شاهان قاجار چندتا زن داشتند؟ | تعداد زنان شاهان قاجار

شاهان قاجار چندتا زن داشتند؟ | تعداد زنان شاهان قاجار

زنان ناصرالدين شاه تاج السلطنه مي نويسد: «تقريباً اعليحضرت پدر تاجدار من هشتاد زن و کنيز داشت. از ميان تمام اين خانم ها فقط هفت الي هشت نفر بودند که اولاد داشته و مابقي بدون اولاد بودند. کنيزهاي سلطنتي در تحت اختيار يک نفر رئيس در يک حياط جداگانه منزل مي نمودند و اين کنيزها تمام ترکمن و کرد بودند که در واقعه ترکمان اسير بودند. ليکن تمام خوش چهره و قشنگ بودند و به اضافه کنيزهاي صيغه هم بودند. رئيس اين ها هم ترکمان و اقل بگه خانم اسم داشت. خيلي زن کافي عالي تربيت شده خيرخواهي هم بود و خيلي خوب کنيزها را اداره نموده بود. مخارج اين کنيزها تمام در دست خود او و حقوقشان هم در دست خود او بود. هر نفري يک مقداري براي مخارج اضافه از دولت داشته است.» همچنين در کتاب يادداشت هايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه آمده است که « ناصرالدين شاه تا روزي که کشته شد هشتاد و پنج زن داشت.» ناظم الاسلام کرماني نيز بر اين باور است که آنچه محقق است ناصرالدين شاه از آغاز تا انجام يک صد و هشتاد و سه زن اختيار نمود.

زنان مظفرالدين شاه کلنل کاساکوفسکي در مبحث کسر بودجه مظفرالدين شاه در سال هاي اول سلطنت مي نويسد: «در بادي امر واقعاً نمي شود فهميد که شاه جديد با وجود اين که شش تا و نصفي زن بيشتر ندارد مخارج اندرون را به حداقل تقليل داده و زندگاني درويشانه دارد از هزينه ها نه فقط آن طوري که همه جداً انتظار داشتند کاسته نشده بلکه افزايش يافته و خزانه تهي گشته است.» اما گويا در اواخر دوره قاجار روند همسر گزيني تغيير يافته اس چنانکه ويشارد نيز مي نويسد: «تعدد زوجات که قبلاً امري عادي و عمومي بود تا حد قابل ملاحظه اي در ميان طبقات مرفه منسوخ شده است و زن ها و دختران از حرمت و آزادي بيشتري برخوردار هستند. اين وضع مخصوصاً در شهرهاي بزرگ کاملاً مشهود است و صاحب نظران معتقدند که رهايي زن از شرايط سخت زندگي در اندرون و حرمسرا به تدريج ايران را فرا خواهد گرفت. منتها سرعت آن بستگي به آمادگي و پذيرفتن خود زنان دارد. ابتدا بايد در زمينه تعليم و تربيت و بالا بردن سطح فرهنگ اجتماعي آنان، برنامه هاي فشرده، سنگين و وسيعي اجرا شود تا خود بتوانند فرق ميان آزادي و سوءاستفاده از آزادي و هرزگي را تشخيص بدهند. اخيراً يک زن با شهامت از آنان که طرفدار و مدعي حقوق زنان هستند مقاله تندي در يکي از روزنامه هاي ايران نوشته و در آن خواستار رسيدگي به وضع اسفبار زنان شده است. اين اقدام نشانه اميدبخشي است که زني با جرأت بسيار قدم به ميدان مي گذارد و مدعي معمولي ترين حقوقي در جامعه اش مي شود که سل ها از آن محرومش کرده اند.» همچنين دالماني در اين باره مي نويسد: «اما حرم سلطنتي و اطرافيان او را نبايد اساس تعدد زوجات قرار داد. ايراني عموماً به يک زن قناعت مي کند و ان هم زني است که والدين براي او انتخاب مي نمايند و اگر داراي ثروتي شد و خواست زندگاني يکنواخت خود را تغيير دهد و تفريحي بکند زن جوان قشنگي را به عنوان کنيزي خريداري کرده به خانه مي آورد. ولي تازه وارد هرگز به مقام زن اولي نخواهد رسيد و مرد مجبور است که هميشه مطيع زن نخستين باشد. به هر حال ايراني خوب مي داند که تعدد زوجات باعث خصومت و مخصوصاً موجب پريشاني احوال او مي گردد و اولين کسي که در اين صحنه حزن انگيز حسادت و رقابت قرباني مي شود همان مردي است که مبادرت به چنين عملي کرده است و نزاع و نفاق دائمي را در کانون خانوادگي راه داده است.»

زنان رضاشاه بلوشر مي نويسد: فتحعلي شاه دوهزار همسر براي خود اختيار کرد و از ناصرالدين شاه به ما خبر رسيده که در ييلاق ها حدود سي زن با خود همراه مي برده است. اما رضاشاه به دو زن بسنده کرد (البته بايد دانست که رضاشاه تاپايان زندگي خود سه زن به نام هاي: تاج الملوک، ملکه توران و ملکه عصت داشت). چون شايسته نبود که زنان بسياري را در يک حرمسرا در کنار هم نگاه دارند بلکه براي هر زني خانه اي جداگانه ترتيب مي دادند ناگزير به دلايل اقتصادي، تعداد زنان کاهش يافت. بر طبق آنچه از منابع موثق شنيدم در تهران با جمعيتي حدود دويست و پنجاه هزار نفر فقط هزار مرد بودند که دو زن داشتند و شمار مرداني که سه زنه بودند به کمي بيشتر از يکصد تن مي رسيد و البته تعداد مردان داراي چهار زن و بيشتر از اين هم کمتر بود حد نصاب با مردي بود که هجده زن داشت. مرداني که بيش از يک زن داشتند، دچار پيري زودرس مي شدند. راوي مورد اطمينان من نام مرد خوشبختي را که داراي هجده زن بود افشا نکرد اما غيرممکن هم نيست که اين مرد شاهزاده فرمانرواي هفتادساله باشد که در گذشته به دفعات رئيس الوزراء بوده است. همه کس مي دانست که وي زنان و فرزندان بسيار دارد وي با ثروت هنگفتي که فراهم آورده بود مي توانست به چنين تجملي دست بزند.» منابع: 1-فلاندن، سفرنامه اوژن فلاندن، ترجمه حسين نورصادقي، تهران: بي نا، 1324. 2-فووريه، سه سال در دربار ايران، ترجمه عباس اقبال، تهران: دنياي کتاب، 1362. 3-ميرزاحسن حسيني فسايي، فارسنامه ناصري، تهران: اميرکبير، 1367. 4-ليدي شيل، خاطرات، ترجمه حسين ابوترابيان، تهران: نشرنو، 1362. 5-معيرالممالک، ياداشتهايي از زندگاني خصوصي ناصرالدين شاه، تهران: تاريخ ايران، 1361. 6- ميترا مهرآبادي، زن ايراني به روايت سفرنامه نويسان فرنگي، تهران: آفرينش، 1379. *بنفشه حجازي، تاريخ خانمها، تهران: قصيده سرا، 1388.



شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع