مطالب سیاسی
2 سال پیش / خواندن دقیقه

چهره هفته؛ رونمایی از طالبان اصیل! |حذف نوروز و عاشورا از تقویم افغانستان و بحث حق آبه ی هیرمند

چهره هفته؛ رونمایی از طالبان اصیل! |حذف نوروز و عاشورا از تقویم افغانستان و بحث حق آبه ی هیرمند

در هفته‌ی گذشته که نوروز و عاشورا دو نماد فلات فرهنگی ایران از تقویم افغانستان خارج شدند، در هفته‌ی گذشته که برای چندمین بار، درگیری مرزی ایران و طالبان تکرار شد و در هفته‌ی گذشته که باز هم بحث حق‌آبه‌ی هیرمند داغ شد، کم‌کم خوش‌بینی‌ها کم‌رنگ شدند و برقع از چهره‌ی طالبان اصیل کنار رفت.

خبرآنلاین، طالبان را به عنوان چهره‌ی هفته‌ی گذشته انتخاب می‌کند و  از شما هم می‌پرسد که آیا می‌شود به طالبان آنگونه که برخی خوش‌بین‌اند خوش‌بین بود یا خیر؟

بیایید پس‌زمینه‌ای از برآمدن دوباره‌ی طالبان و البته شکل‌گیری زمینه‌های خوش‌بینی برخی سیاستمداران ایرانی نسبت به طالبان را مرور کنیم:

افغانستان جغرافیایی از رنج است، یک تراژدی چهار فصل، تراژدی‌ای بدون توقف، چه اشغال باشد چه نباشد، چه جنگ باشد چه حتی مثل این روزها جنگ هم نباشد، حتی آرامش هم در این سرزمین، طعم زندگی نمی‌دهد. پیشروی رعدآسای طالبان از کوه تا کابل و بالاخره رسیدن به ارگ، یک شکست تمام عیار برای ایالات متحده بود ولی نه فقط برای ایالات متحده؛ ورود دوباره‌ی طالبان به پایتخت و سقوط یک به یک شهرها، شکست سهمگین چند نسل از افغانستانی‌هایی است که بر خرابه‌های جنگ و اشغال و بنیادگرایی، سودای توسعه داشتند و رؤیای آزادی؛ افغانستانی‌هایی که حسرت‌شان بر لب بود و دستاوردهایشان بر باد، آنها که ساعت‌هایشان به وقت کابل، چند دهه به عقب باز می‌گشت. 

چهره هفته؛ رونمایی از طالبان اصیل! |حذف نوروز و عاشورا از تقویم افغانستان و بحث حق آبه ی هیرمند

تخلیه‌ی نیروهای امریکایی از افغانستان و برافراشتن دوباره‌ی پرچم طالبان، ناکامی بزرگی برای ایالات متحده بود اما اتفاق خوشایندی هم برای بسیاری از همسایگان افغانستان نبود من‌جمله ایران؛ اما جبر همسایگی یک واقعیت ناگزیر است و وظیفه‌ی حکمرانان و سیاستمداران، عبور دادن کشور از آسیب‌ واقعیت‌هایی است که نمی‌شود در کوتاه‌مدت تغییرشان داد یا رخدادشان را متوقف کرد.

کاستن از تبعات ناخوشایند استقرار طالبان در همسایگی ما آن هم اینچنین پرشتاب، وظیفه‌ی ذاتی دولت و بالطبع سیاست خارجی آن است و مذاکره هم که ابزار همیشگی دیپلماسی است. پذیرش واقعیت دقیقا همانقدری که واقعیت است نه کمتر و نه بیشتر، نشان از عملگرایی است و با دشمن و تهدید هم به مذاکره نشستن، بلوغی است در گذر از شعارزدگی‌ها و سودازدگی‌ها اما جعل واقعیت و سفیدنمایی یک شبه، هرچه که باشد، اسمش را خوش‌بینی بگذاریم یا روایت‌سازی بنامیمش، واقع‌نگری و عملگرایی نخواهد بود.

در نظر بسیاری از صاحب‌نظران، طالبان همچنان و هنوز یک تهدید بالقوه است حتی اگر با توصیفانی چون "جنبش اصیل منطقه" بارها و بارها شستشو داده شود. بر کارگزاران است که با درک واقعیت، تهدید را مهار زنند و فریفته‌ی سفیدشویی‌ها نشوند. لازم نیست برای مذاکره کردن، برای تعامل یا برای هر اقدام مشترکی، ابتدا ثابت کنیم آن سوی مرز و میز، دوست نشسته است و نه دشمن؛ لازم نیست برای اینکه ثابت کنیم با دشمن یا عامل تهدید منافع ملی مذاکره نمی‌کنیم، دشمن و تهدید را چنان بیاراییم که سبب حیرانی و حیرت افکار عمومی شود و روایت رسمی چند دهه‌ای از طالبان یکباره به روایتِ واژگون بدل شود.

سیاستمداران می‌توانند با هر شتاب و سرعتی خوش‌بین یا بدبین شوند اما افکار عمومی نمی‌تواند با همان سرعت و در همان لحظه بپیچد و بر مدار قرار بگیرد. گرچه اکنون بیشترین تضاد منافع جمهوری اسلامی با ایالات متحده است ولی لزوما هر شکست امریکا مثلا در افغانستان، رفع تهدید از ما نیست.

مسائل سیاست خارجی جمهوری اسلامی چند ساحتی‌تر و پیچیده‌تر از آن است که تضاد منافع با ایالات متحده تنها جهت‌دهنده‌ی سیاست خارجی ما باشد آنچنانکه هر ضررش، الزاما تامین کننده‌ی منافع ملی ما و هر منفعتش، خسران ما باشد؛ شاید اقتصاد ما دلاری شده باشد و همه چیز با نرخ دلار سنجیده شود اما نباید اجازه داد که سیاست خارجی ما هم با وضعیت ایالات متحده تنظیم گردد حتی اگر در خلاف جهت؛ امریکا قطب‌نمای معکوس سیاست خارجی ما نیست.


شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع