وی فور یو
11 ماه پیش / خواندن دقیقه

آداب و رسوم مردم تاکستان قزوین ، از عیدنوروز تا ازدواج

آداب و رسوم مردم تاکستان قزوین ، از عیدنوروز تا ازدواج

شهرستان تاکستان پایتخت انگور ایران می باشد و آداب و رسوم مردم تاکستان بسیار خاص و در نوع خود کم نظیر می باشد.

آشنایی کامل با آداب و رسوم مردم تاکستان

تاکستان یکی از شهرستان های استان قزوین ایران است که نام پیشین سیاه دهن (به تاتی:سیادون) بوده است. شهرستان تاکستان، مهمترین منطقهٔ تات نشین ایران و حتی جهان و به دیار تات ها مشهور است. مردم شهر تاکستان دارای فرهنگ، آداب و سنن خاص و کم نظیری هستند که در این بخش از فرهنگ و هنر پلاس وی به بیان برخی از  این آداب و رسوم پرداخته ایم.

باغ انگور تاکستان

زبان مردم تاکستان

مردم شهر تاکستان و شهر اسفرورین و روستاهای قرقسین، خروزان تات هستند و به تاتی سخن می گویند. تاتی از شاخه زبان های شمال غربی و  از زبان های باستانی است و نزدیکی ساختمان دستوری و آوایی آن به زبان های ایرانی کهن مانند مادی قابل اثبات است. 

آداب و روسوم عید نوروز مردم تاکستان

چهارشنبه سوری

قبل از شروع نوروز مراسم چهارشنبه سوری [کِله کِله چارشنبه] برگزار می شدو تات ها برای این مراسم یک شعر به زبان تاتی می خواندند:

عید بُومه چارشنبه سوری/ گَلبَرَ بِشکِنج، تاکِنه، حوری/ آتش جو رَیَه سو کویَه، فوری

 بدین معنی : عید آمد و چهارشنبه سوری است و تاکنه یعنی همان ظرف سفالی قدیمی را بشکن و در سه جا آتش مهیا کن.

آنها معمولا سه توده آتش بر پشت بام ها می افروزند و روی آتش اسپند می ریزند و می گویند :

«زَردِیم بَا اِشته   سُرخی با چِمِه »surxi  ba  cemeh    /     zardim  ba estah   »       

یعنی:زرد  رویی، بیماری  وناتوانی را از من بستان و سرخی ، شادابی و تندرستی  را که در خود داری به من ببخش .

ویا به فارسی می گویند «کُله کُله چارشنبه ،چرا دیر آمدی  ، حلوای شیراز آمدی ،سرخی تو از من ،زردی من از تو»

یعنی: زرد رویی ،رنج ،پیسی و هر چه بلا و نکبت است توای آتش ای رها ننده از من بگیر و سرخ رویی ، شادابی  و طراوت را به من ارزانی دار.

آتش در نظر تات زبانان مظهر روشنی ،پاکی، طراوت ،سازندگی ،زندگی ،سلامت  و تندرستی ودرنهایت مظهر خداوند است .مردم تات زبان تاکستان پس از پایان آتش افروزی خاکستر آن را داخل آب جاری می ریزند  و معتقدند که هر کشت گاه با آن مشروب شود حاصلش پربرکت می شود.

تات های تاکستان بر اساس یک باور قدیمی در چهارشنبه سوری ظرف سفالی بزرگی یا همان تاکِنه که از آن در طول سال استفاده می کردند، بر بالای پشت بام برده و آن را به پایین انداخته و می شکستند تا با شروع سال نو کهنگی را از خود و خانه دور کنند. 

چهارشنبه سوری

پِلا بری

در شب عید  خانواده داماد برای نامزد (عروس) در مجموعه ی مسی بزرگی یک بشقاب پلو، میوه جات ، کشمش، شیرینی ،بادام ، لباس ،حنا ،صابون ،تخم مرغ ، نقل ، چارقد ، چادر ، کفش ، جوراب ، شانه ، آینه ، طلا و زیور و ... گذاشته و سرش را با پارچه ای می کشیدند، می بردند سپس خانواده عروس به آورندگان عیدی و پلوی عروس عیدی از قبیل جوراب و غیره می دادند .

پدر و مادر عروس نیز گاهی تا چندین سال در شب عید برای داماد عیدی هدیه می فرستادند اما این شب عیدیها دیگر عوض ندارد یعنی چیزی به جای آن به خانواده عروس بر نمی گردد .

خانه تکانی و اعتقاد به کُله خاله

قبل از شروع عید نوروز خانم های تاکستانی خانه تکانی کرده و در گذشته با ماده ای به نام [لاوُیَه] که مخلوطی از آب، گچ، خاک و کاه بسیار ریز بود، خانه را نو می کردند و به شستشوی فرش، گلیم و نظافت پنجره ها می پرداختند. 

زنان تات  زبان تاکستان به موجودی خیالی به نام کُله خاله که زنی کوتاه قد و پیر و ایراد گیر است معتقدند و بر این باورند که باید قبل از عید نوروز و چهارشنبه سوری خانه تکانی کرد تا مورد سرزنش و نکوهش کُله خاله قرار نگرفت.

سپس با کاشتن هفت نوع سبزه مانند عدس [مَرجومَکه] جو [یُو] گندم، نخود، لوبیا و ارزن [قرص] از خداوند طلب برکت می کردند. هر سبزه آنان که رشد بهتری داشت،  کشاورزان در آن سال آن را بیشتر کشت می کردند.

سبزه عید

رسم لوکه ویجینه

در شب عید داماد شال سه متری بافته شده از پشم گوسفند را به کمر بسته و به بالای بام خانواده ی عروس رفته و شال را از سوراخ بام به درون خانه آویزان می کرد در این موقع مشاجرات لفظی شوخ طبعانه  برای کشف هویت شال انداز صورت می گرفت و شرط بر این بود که به هیچ وجه نام آویزان کننده شال نباید فاش گردد اگر کشمکش بین آویزان کننده ی شال و افراد خانه به زورآزمایی منجر می شد و شال از دست آویزان کننده رها می شد و هرگاه شال در دست شال انداز باقی می ماند ساکنین خانه هدایایی به شال بسته و به بالا می فرستادند به تاتی به این رسم « لوکه ویجینه» می گفتند.

مراسم عید نوروز

نوروز جشن ملی ایران و تات زبانان ،جشن تجدید پیمان دوستی ،صمیمیت و زدودن غبار کینه و دشمنی است . تات ها ایام نوروز را مقدس می دانند و مورد توجه قرار می دهند. آنها در پاییز پس از جمع کردن محصولاتشان سهم نوروز را جدا می گذارند. 

مردم تات از چند روز قبل ازعید آجیل  و شیرینی تهیه کرده و تخم مرغ  آب پز کرده و به رنگهای گوناگون در می آورند.آنها یک ساعت قبل از موقع تحویل سال سفره ی عید را می چینند بر سر سفره فقط قرآن ، سبزه ، شیرینی «گیردیه» ،«اَگِردَک» ، آینه ، گلاب و آجیل ، تخم مرغ رنگ کرده ، «قیسی» ( زردآلوی خشک شده )، انجیر و ... می گذاشتند.

مردم تات عقیده دارند نام حیوان هر سال در زندگی عمومی اثر دارد. آنها سال گاو و گوسفند را سال فراوانی و وفور نعمت و امنیت می دانند و سال موش ، پلنگ ، خرگوش ، نهنگ ، مار ، میمون ، و خوک خوب نمی دانند و معتقدند سال مار مردم از سختی زندگی مانند مار پوست می اندازند. اهل خانه ی تات با هم بر سر سفره ی تحویل سال حاضر می شوند و سعی می کنند کینه ها و اختلافات را بر طرف می کنند.

روز عید تعطیل ملی و عمومی است و قبل از طلوع آفتاب در خانه های تات ها باز است و جلوی در آب و جارو شده آماده پذیرایی است . آنها هنگام تحویل سال چند آیه ای تلاوت می کنند و بعد از خواندن و یا دیدن قرآن ، در آینه نگاه می کنند . چون بعضی تصور می کنند که دیدن روی برخی از مردم در اول سال خوب نیست و به اصطلاح شگون ندارد.

خواندن قران

دید و بازدیدها از صبح روز عید آغاز می شود بچه ها با لباس نو برای گرفتن عیدی می روند و به خانه های بزرگان می روند و سلام می دهند و روی آنها را می بوسند  و بعد از خوردن آجیل و شیرینی عیدی پول یا تخم مرغ می گیرند و تا ظهر معمولاً به تمام خانه های فامیل می روند .

کوچکترهای خانواده نیز به دیدن بزرگترها رفته و روی آنها را می بوسند پس از پذیرایی عیدی می گیرند. سپس افراد بزرگتر خاندان برای دیدن بزرگتران خاندان دیگر محل و کدخدا و ریش سفیدان می رفتند.اگر ایام عید مصادف با سوگواریهای مهم مذهبی  باشد بجای تبریک گفتن صلوات می فرستند یا در محرم « لعنت بر یزید » یا در ماه رمضان « لعنت بر ابن ملجم » می گفتند. 

کسانی که یکی از بستگان و عزیزان خودرا از دست داده اند عید نمی گیرند، زنان حنا نمی بندند و مردان هم سر و صورت خود را کوتاه نمی کنند و سفره انداخته نمی شود و فقط خرما می گذارند و سبزه ، قرآن و آینه نیز می گذارند . دوستان و بستگان به دیدار آنها می روند و از دیدار کنندگان با شربت ، چای ، خرما و میوه پذیرایی می شود . 

سیزده بدر «سینزم» 

تات ها معمولاً عصر روز دوازده تدارکات سیزده بدر را می دیدند و در روز سیزده ابتدا سبزه را به آب انداخته و به طبیعت می رفتند. دختران جوان از سبزه های اطراف آن به عنوان فال زدن و گره زدن سبزه استفاده می کردند و شعرها و ترانه هایی از قبیل :«ا‏‏َدل بدل سیزده بدل سال دیگه خانه شوهر بچه بغل» می خواندند. کسانی که نمی توانستند به طبیعت بروند در بالای بام خانه فرشی پهن می کردند و بساط چای و نهار را تدارک می دیدند و رقص و پای کوبی می کردند.

گره زدن سبزه عید

پنجاه بدر

مردم تاکستان برای تشکر ازخداوند بابت  بارش های بهاری طبق آیین سنتی و قدیمی پنجاهمین روز سال یا فصل بهار را در طبیعت سپری می کنند.

مراسم ازدواج در تاکستان

ازدواج در تاکستان باشکوه تر و پر هزینه تر از شهرهای دیگر است . معمولا فامیل نزدیک به مدت یک هفته در خانه عروس و داماد به پایکوبی و همچنین کمک می پردازند . چنانچه

در بخش فرهنگ و هنر پلاس وی میخوانید عروسی ها یا نامزدی ها در تاکستان اغلب در فصل پائیز که مردم وضع مالیشان بهتر بود ، برگزار می شد زیرا در پاییز مردم انگور و کشمش خود را جمع آوری و بفروش می رساندند. عروسی یک تات تاکستانی هفت شبانه روز طول می کشد و همراه با رسومات مختلف زیر می باشد:

بیست روز قبل از عروسی جوانان فامیل یا دوستان داماد جوال های پر از گندم را برای آرد کردن ، آسیاب می بردند و گندمها را آرد کرده و به خانه می آوردند . سپس مادر داماد زنان سفید گیس فامیل را دعوت می کرد و اجازه نان پختن برای عروسی را می گرفت. گیس سفیدهای فامیل دو زن جوان را که لباس زیبا پوشیده و آراسته به زر و زیور بودند را برای دعوت دیگر زنان می فرستادند که آنها را ( زَرین کیسه ) می گفتند. زنان جوان به هر خانه که می رسیدند می گفتند اجازه بدهید برای عروسی داماد نان پختن را شروع کنیم زن صاحبخانه با گفتن خدا مبارک کند ، یک جفت جوراب یا قدری میوه یا چیز دیگر به دعوت کنندگان انعام می داد و زنان زَرین کیسه هدایا را در کیسه سرخ رنگی گذاشته و می رفتند.

پخت نان محلی

سپس آنها نان پختن را  از فردای آن روز آغاز کرده و حدود چهار خروار آرد را نان می پختند. هر روز از زنان دعوت شده برای گفتن مبارک باد به خانه داماد می آمدند و نانوا به آنها نانی می داد و آنها نیز مبلغی پول به نانوا انعام می داند. نان پختن حدود 10 روزطول می کشید و در این مدت هر روز خانواده داماد میهمان داشتند و در خانه آنها رقص و آواز برقرار بود.

پدر داماد قبل از عروسی بزرگان فامیل را به ناهار یا شام دعوت می کرد و اعلام می کرد می خواهد عروسی بگیرد سپس در بین فامیل یا دوستان اگر خانواده عزادار وجود داشت و چهلمین روز درگذشتش نرسیده بود، پدرو مادر داماد همراه چند تن از بزرگان فامیل با در دست داشتن یک کله قند به خانه عزاداران می رفتند و از آنها اجازه برگزاری مراسم عروسی را می گرفتند.

گاهی خانواده داماد برای احترام بیشتر بعد از دعوت بزرگان فامیل و عزاداران حمامی را قرق می کردند تا فقط آنها به آن حمام بروند، پس از استحمام بزرگان از حمام خارج و پس از صرف چای و قلیان و میوه اجازه عروسی داده می شد سپس همگی به خانه داماد آمده و تاریخ عروسی بوسیله بزرگان مشخص می شد. حمام قرق کردن یعنی دور کردن عزا و سیه روزی از جسم و روح عزاداران 

لیست دعوت شدگان توسط بزرگان تهیه می شد، سپس آنها لیست را به فرد با سوادی سپرده و او را همراه با چوپان برای دعوت میهمانان می فرستادند. او اسامی مدعوین را به چوپان می گفت و چوپان درب خانه افراد را کوبیده با صدای بلند می گفت . آهای فلانی دس ِ اشته فِرَر با ( انشاا… عروسی پسر شما باشد ) شب مثلا شب جمعه به خانه فلان کس تشریف بیاورید برای مهمانی  و در داخل خانه جواب می آمد خدا مبارک کند.

به همین صورت همه میهمانان برای صرف شام دعوت شده و به صرف شام خانه پدر داماد آمده و با گفتن  خدا مبارک کند به خانه خود بازمی گشتند. از شروع نان پختن تا پایان عروسی زنان می رقصیدند و دف می زدند و با نواختن چگور ، بالابان و دف عاشقان قصه گو به آوازخوانی و داستان گوئی می پرداختند و داستان« شاه اسماعیل و گلزار» و« طاهر میرزا و زهره» و« کرم و اصلی » را می گفتند.

بعد از فراهم نمودن نان برای عروسی و انتخاب گوسفند پروارچند زن از طرف فامیل عروس و چند زن از نزدیکان داماد وپدر داماد برای خرید لوازم عروسی می رفتند و پس از خرید وسائل برای  زنان نزدیک داماد و برای نزدیکترین زنان فامیل عروس نیز خلعت می خریدند  و ناهار را در بیرون از خانه میل نموده و خریدشان را در خانه داماد می گذاشتند تا یک روز قبل از عروسی لباس ها و لوازم خریداری را در مجمعه قرار داده به خانه عروس ببرند.

مراسم ازدواج در تاکستان

به طور کلی عروسی یک تات تاکستانی بدین ترتیب است 

  1.  نان پختن
  2. مهمانی فامیل
  3. تسبیح انداختن
  4. چَروا سر آربینی یعنی سر بریدن گوسفندان 
  5. اَرماز بری یعنی لباس بردن
  6. حمام رفتن داماد
  7. خَنِه بری ( خنه شو ) حنابندان
  8. فِل باشیندن یعنی پول انداختن
  9. زُما قابا تََن یَردَن ، یعنی قبای دامادی پوشاندن 
  10. جیز بوردن ، یعنی جهازیه آوردن 
  11. کمر بستن
  12. وِیه بوردن ( عروس آوردن – عروس کشون ) 

غذاهای محلی قزوین و تاکستان

قیمه نثار

مشهورترین و محبوب ترین غذای این استان است که در آن از مواد غذایی مانند گوشت، زعفران، پسته و بادام استفاده می شود. 

قیمه نثار

کوکو شیرین

کوکو شیرین معمولا همراه با هویچ پلو سرو می شود و در تهیه آن  از سیب زمینی، زعفران، تخم مرغ، ماست، پودر هل، شکر و گلاب استفاده می شود.

شیرین پلو

از غذاهای پر طرفدار قزوین است که از برنج، خلال پرتقال، شربت قوام آمده، خلال بادام، خلال پسته، زعفران ساییده شده، کره، سیب زمینی و سینه مرغ برای تهیه آن استفاده می شود. 

حلیم

این حلیم از گندم، جو، آرد، گوشت و روغن تهیه شده است و کمی مزه نمکی دارد .

حلیم

دیماج

یک غذای تابستانی است و بیشتر به عنوان پیش غذا و یا عصرانه محسوب می شود و از نان لواش خشک شده، پنیر، خیار، سبزی خوردن های تند، گردو و پیاز داغ تهیه می شود. 

آش دوغ

برخلاف سایر استان ها، طعم این آش ترش نیست و در تهیه آن از موادی مانند نخود، لوبیا قرمز، عدس، برنج، سبزی آش و پیاز داغ استفاده می شود. 


هر آنچه میخواهید در اینجا بخوانید
شاید از نوشته‌های زیر خوشتان بیاید
نظر خود را درباره این پست بنویسید ...

منوی سریع